جیمز لارو می گوید: بسیاری از کتابهای دیجیتال به جای فروخته شدن تنها به ما اجاره داده میشوند. تحت قراردادهای مجوزهای نرمافزاری بر خلاف اولین اصل فروش، ناشران میتوانند همه گونه محدودیتهای «اکنون میتوانید منبع را ببینید، و حالا نمیتوانید» را بر کتابخانه تحمیل کنند.
کتابخانهها، از هر دو گونهی عمومی و دانشگاهی، در کار گردآوری، سازماندهی و ارائه محتوای فکری فرهنگ ما به عموم هستند. تا اندازهای ما هم مسئول نگهداری این محتوا هستیم. به طور کلی، کتابخانههای دانشگاهی در مدیریت گردآوری بلندمدتتر جلودار هستند؛ کتابخانههای عمومی بیشتر روی محتوای محبوب و شاید کمدوام تمرکز دارند.
اما نشر دیجیتال قواعد بازی را همانند بسیاری حوزههای دیگر تغییر میدهد. کتابخانههای عمومی مجموعههای خود را در بازههای زمانی کوتاه تر «وجین» میکنند (مواردی که تقاضایی برایشان نیست را حذف میکنند) تا جا برای منابع جدیدتر باز شود. این روش بیشتر به خاطر کمبود فضای نگهداری در حال حاضر و یا در گذشته است. به زبان ساده، کتابخانههای عمومی فضای کافی برای نگهداری همهچیز را ندارند. کتابخانههای دانشگاهی، با وجود داشتن مشکل فضای خودشان، میکوشند عنوانهایی که اعتبار نسبی دانشگاهی دارند را نگاه دارند. این عنوان شامل مواردی است که برای یک رشته مهم هستند، اغلب به آنها ارجاع میشود و مواردی از این دست.
از سوی دیگر، به نظر میرسد نشر دیجیتال مشکل وجین کردن را حل کند چرا که ذخیرهسازی دیجیتال ارزان است. برای پرهیز از تداخل عنوانهای قدیمی برای جستجوهای معمولتر عنوانهای جدید، میتوانیم موارد قدیمیتر را به مجموعههای آرشیو آنلاین انتقال دهیم. ولی زمانی که هزینه برای آنها مطالبه میشود به ویژه به صورت هزینهی چندبارهی استفاده که اکنون پرداخت میکنیم، این موارد احتمالا ارزش نگهداری برای جستجوهایی که به دنبال عنوانهای قدیمی هستند را دارا است.
آیا زمان آن فرارسیده است که ما دیگر نیاز به وجین کردن نداشته باشیم؟ (البته پاسخ منفی است. آیا کتابخانهها به نگهداری کتابهای علمی و پزشکی که دارای نظریههای مردود هستند؛ ادامه می دهند؟ شاید مجموعههایی که روی تاریخ علم و پزشکی تمرکز دارند؛ چنین کاری انجام دهند.)
ولی مشکل دیگری نیز وجود دارد. بسیاری از کتابهای دیجیتال به جای فروخته شدن تنها به ما اجاره داده میشوند. تحت قراردادهای مجوزهای نرمافزاری بر خلاف اولین اصل فروش، ناشران میتوانند همه گونه محدودیتهای «اکنون میتوانید منبع را ببینید، اکنون نمیتوانید» را بر کتابخانه تحمیل کنند و در واقع این کار را انجام میدهند.
با روند واقعی و رو به رشد عنوانهای فقط دیجیتال، نگهداری سابقهی انسانی به صورت تعجبآوری کوششی آسیب پذیر شده است. (مطلب ادی رابرتسون با عنوان «نبرد برای نجات کتابهای الکترونیک در خطر» را ببینید که در تاریخ ۹ مه در وبلاگ Verge منتشر شده است).
ناشران اغلب از من میپرسند که آیا مالکیت واقعا مهم است. پاسخ به روشنی بله است. و اهمیتش تنها برای کتابخانهها نیست. برای نویسندگان نیز مهم است. بیشتر آنها میخواهند که عنوانهایشان دوام بیاورند ولی به نظر میرسد ناشران آنها برنامههای دیگری دارند.
لازم به ذکر است جیمز لارو نویسنده این یادداشت، صاحبنظر دربارهی آیندهی کتابخانهها است.
ترجمه: پیروز ابراهیمی جعفری